الف. تهديد غاصبان خلافت
پس از رحلت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله هنگامى كه حضرت على عليهالسلام در حال غسل و كفن و دفن پيامبر صلىاللهعليهوآله بود، بعضى از بازيگران سياسى با مسموم كردن جوّ، در «سقيفه بنى ساعده» خلافت را غصب كردند و خليفهاى را بر خلاف حديث غدير خم و خط مشى پيامبر و رسالت الهى انتخاب نمودند. عدهاى از بازيگران سياسى براى مشروعيت بخشيدن به خليفه وقت و مقبوليت خلافت غصب شده و بر حق نشان دادن آن و سرپوش گذاردن بر مسير انحرافى، بيعت گرفتن از خليفه ذى حق را عَلَم كردند و براى بيعت گرفتن از حضرت على عليهالسلام به در خانه فاطمه عليهاالسلام آمدند، ولى با امتناع حضرت فاطمه عليهاالسلام در گشودن در مواجه شدند. به همين دليل، دَرِ خانه او را به آتش كشيدند، فاطمه عليهاالسلام را مورد هجوم قرار دادند و او از شدت درد بىهوش شد و فرزند خود را سقط كرد. آنان حضرت على عليهالسلام را براى بيعت گرفتن با خليفه وقت به مسجد بردند. زمانى كه حضرت فاطمه عليهاالسلام به هوش آمد، سراغ امام بر حق، على عليهالسلام ، را گرفت. وقتى متوجه شد كه او را به مسجد بردهاند، بلافاصله دست فرزندان خردسالش حسن و حسين عليهماالسلام را گرفت و به مسجد رفت. هنوز مردم عوام جامعه و مهاجران و انصار برخوردهاى باكرامت و بزرگوارانه پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله با فاطمه زهرا عليهاالسلام و سخنان پيامبر را نسبت به دخت گرامىاش از ياد نبرده بودند و احترام و تكريم خود را نسبت به فاطمه زهرا عليهاالسلام در باطن ضمير خويش در نظر داشتند. وقتى كه فاطمه زهرا عليهاالسلام به مسجد رفت و غاصبان خلافت را تهديد كرد كه اكنون خدا را به يارى مىطلبم، با تهديد او، غاصبان خلافت تا حدى جا خالى كردند و از بيعت گرفتن با حضرت على عليهالسلام دست برداشتند و در اين مبارزه، فاطمه زهرا عليهاالسلام با پيروزى به خانه برگشت.
ب. تحت تأثير قرار دادن افكار عمومى جامعه (گريه كردن)
در مرحله ديگر، فاطمه زهرا عليهاالسلام تاكتيك «گريه» را انتخاب كرد و به عنوان يك حربه سياسى از آن بهره برد. صديقه طاهره عليهاالسلام محل گريه خود را مركز اجتماع مسلمانان قرار داده بود؛ بر سر قبر رسول خدا صلىاللهعليهوآله ، شهداى احد و قبرستان بقيع مىرفت و در اين اقدام، همراه كودكان خردسالش (براى تحت تأثير قرار دادن جامعه) و در ساعات شب و روز با ذكر مرثيههايى در فقدان پدر بزرگوار خويش و انحراف امّت پس از رحلت رسول اكرم صلىاللهعليهوآله سعى مىكرد جامعه خفته را بيدار سازد.
ج. سخنرانى (با تكيه بر فدك)
حربه سياسى ديگر، سخنرانى با تكيه بر غصب «فدك» بود كه به دنبال غصب آن توسط خليفه وقت، فاطمه زهرا عليهاالسلام بار ديگر از اين حركت رژيم حاكم به عنوان يك حربه سياسى و فرصت مناسب سياسى براى روشن ساختن اذهان جامعه در غصب خلافت مسلّم حضرت على عليهالسلام استفاده كرد. در حقيقت، فاطمه زهرا عليهاالسلام به نام غصب حق مالكيت خويش، به اعتراض سياسى و استيضاح حاكم وقت پرداخت و به مسجد رفت و خطبه خواند.
در اين خطبه، چند فراز و نمود خاص وجود دارند. فاطمه زهرا عليهاالسلام در ابتدا، با يادآورى رسالت پيامبر و دفاع از رهبرى و امامت بر حق حضرت على عليهالسلام و حق مالكيت خويش بر فدك از لحاظ قانون ارث در اسلام، با سازشكاران سياسى اتمام حجت كرد. ايشان در فرازى از آن خطبه مىفرمايد:
“هان اى مردم! بدانيد من فاطمهام و پدرم محمّد صلىاللهعليهوآله ، انتها و ابتداى كلامم يكى است؛ هرگز آنچه مىگويم غلط نبوده و آنچه انجام مىدهم ظلم نيست.”
نكته بارز در خطبه حضرت زهرا عليهاالسلام اين است كه آن حضرت با فصاحت و بلاغت خاصى به دفاع از مقام ولايت و امامت حضرت على عليهالسلام مىپردازد. در فرازى از اين خطبه مىفرمايد:
“…و چون خداوند پيامبرش را به خانه انبيا فراخواند، جايى كه برگزيدگانش زندگى مىكنند، خارهاى نفاقتان سر برون آورد و پوشش دينتان رنگ باخت و صداى سركرده گمراهان درآمد و پستمهرهاى ذليل و ناشناخته ظهور كرد و نازپرورده جاهلان مفسد زمزمه سر داد. پس بر دلها و زندگىتان سوار شد … و شما بر حق غضب كرديد…”
دفاع از حريم ولايت توسط يك زن و بذرى كه او در مسجد با سخنان مستدل و منطقى خود كاشت، بعدها در بيعت مردم با حضرت على عليهالسلام (پس از قتل عثمان) به ثمر نشست.
در فراز ديگرى از اين حركت سياسى، حضرت زهرا عليهاالسلام به دفاع از ارث زن در اسلام مىپردازد؛ دفاع از مالكيت بر حق زن. اين حركت بر خلاف راه و رسم موجود در افكار جاهلى بود كه در بعضى از اذهان رسوخ داشت. اما آنچه را اسلام حق مىدانست براى فاطمه زهرا عليهاالسلام معيار و محك بود، نه عرف و سنّتهاى جاهلى. آن حضرت توانست با حضور در مركز اجتماع مسلمانان و مهمترين مكان معتبر سياسى ـ يعنى مسجد ـ به محاجّه با خليفه وقت بپردازد و او را به استيضاح بكشاند و با رسوايى سياسى حاكمان وقت، تا حد زيادى مشروعيت آنان را زير سؤال برد و رسمهاى جاهليت را درهم بشكند و نشان دهد كه هيچ حكومتى نمىتواند حق و مال كسى را غصب كند، حتى اگر اين حق متعلّق به يك زن باشد.
د. رايزنى سياسى
حضرت فاطمه عليهاالسلام همچون سياستمدارى قهرمان، به تكليف و رسالت الهى خويش عمل مىكرد و براى روشنساختن افكار عمومى از انحراف مسير امامت، چهل شبانهروز دست حسن و حسين عليهماالسلام را مىگرفت و سوار بر مركبى مىشد و همراه با حضرت على عليهالسلام به درِ خانه مهاجر و انصار مىرفت تا آنها را نسبت به غفلتى كه دچار آن شدهاند و انحراف موجود، بيدار سازد و غافلان و راحتطلبان را هوشيار سازد. فاطمه زهرا عليهاالسلام در حقيقت، با رايزنى سياسى خود، با ياران رسول صلىاللهعليهوآله اتمام حجت مىكرد و همچون ديپلماتى آگاه، با حضور خويش سعى مىنمود مسير انحراف امّت را روشن سازد و مسير واقعى را كه امامت على عليهالسلام است و نيز حريم ولايت را روشن و بىپيرايه ارائه دهد تا در فرداى قيامت، براى صاحبان زر و زور و تزوير و عافيتطلبانى كه فريب خوردهاند، بهانهاى وجود نداشته باشد.
ه. اعتصاب سخن (سكوت سياسى)
در مسير دفاع از حريم ولايت و امامت، فاطمه زهرا عليهاالسلام شيوه مبارزاتى ديگرى را با سكوت خود آغاز كرد، و آن «اعتصاب سخن» با حاكمان وقت بود. صديقه طاهره عليهاالسلام شيوهاى سياسى را آغاز كرد كه تداومدهنده تاكتيكها و شيوههاى مبارزاتى قبلى آن حضرت بود. تمامى اين شيوهها در راستاى يكديگر معنا مىدهند. آن حضرت با اتخاذ حركتهاى سياسى خاص از قبيل گريه در مراكز شلوغ و محل عبور و مرور مسلمانان، حضور در مسجد و مراجعه به خانههاى مهاجر و انصار ـ كه تمامى آنها با حضور قوى آن حضرت در صحنه مبارزات سياسى همراه بودند ـ جامعه را از لحاظ افكار، تحتتأثير قرار داد، ولى ناگهان شيوه مبارزه سياسى خود را تغيير داد و سكوت اختيار كرد.
اين تاكتيك و شيوه جديد در اذهان جامعه، كه به حضور آن حضرت در صحنه عادت داشتند، سؤال ايجاد مىكرد و مسئلهبرانگيز بود كه چه شده است كه فاطمه زهرا عليهاالسلام سكوت كرده است؟ اين تغيير رويه به طور طبيعى، توجه اجتماع را جلب مىكرد و افكار عمومى را به تكاپو وامىداشت تا در پى يافتن علت آن باشند . فاطمه عليهاالسلام در محاجّه خود عهد كرد كه ديگر با خليفه سخن نگويد. پس از حضور خليفه در خانه فاطمه زهرا عليهاالسلام و گفتوگوى كوتاه آنها با حضرت فاطمه عليهاالسلام كه حضرت على عليهالسلام در اين ميان پيامبر سخن مابين فاطمه عليهاالسلام و خليفه وقت بود، و گرفتن اعتراف از خليفه وقت مبنى بر مقام شامخ حضرت فاطمه عليهاالسلام از زبان پيامبر در اينكه رضايت فاطمه رضايت خدا و خشم او خشم خداست، فاطمه زهرا عليهاالسلام مشروعيت خليفه را زير سؤال برد و اذهان جامعه و افكار عمومى را در مشروعيت خليفه وقت دچار ترديد كرد كه فاطمه عليهاالسلام حق را مىگويد و امامت حقى است غصب شده توسط خليفه وقت! پس از اينكه آن حضرت از خليفه وقت اعتراف گرفت، قسم خورد كه ديگر با او سخن نگويد و با اين ديدار و سخن فاطمه زهرا عليهاالسلام ، مشروعيت حاكمان وقت بيش از گذشته زير سؤال رفت و در بسيارى از اذهان كه نادانسته و تحتتأثير جوّ موجود بيعت كرده بودند، شك و ترديد و پشيمانى ايجاد شد و بدينسان، اين حربه بسيار مؤثر واقع گرديد
و. ايجاد انقلابى درونى در خانهها
شيوه مبارزاتى ديگر فاطمه زهرا عليهاالسلام دادن آگاهى و رشد سياسى به زنان مهاجر و انصار بود كه. بدينوسيله، آتش مبارزه در خانوادههاى مدينه وارد مىشد .اين مبارز سياسى شكستناپذير، كه تمام تاب و توان خود را در دفاع از حريم ولايت و امامت قرار داده بود، به علت تلاش بيش از حد، ناتوان شد. به همين دليل، پس از مدتى فاطمه زهرا عليهاالسلام به علت بيمارى و ضعف، در خانه بسترى شد. وقتى خبر بيمارى آن حضرت در مدينه پيچيد، زنان مهاجر و انصار، كه وامدار تعليم و تربيت فرهنگى آن حضرت بودند، براى عيادت او به خانهاش آمدند. وقتى از حال آن حضرت جويا شدند، از حال خود نگفت، بلكه در دفاع از حريم ولايت به سخن پرداخت و از سستى مردانشان سخن راند كه حق را فراموش كردهاند وسكوت اختيار نمودهاند !!بازتاب سخنان دخت پيامبر به تدريج، در درون خانهها آتشى به پا كرد و انقلابى پرخروش را جهت داد كه به حريم خانهها راه يافت و نطفههاى آگاهى و شعور را بارور كرد.
اين شيوه مبارزه نشان مىدهد اگر در جامعهاى به جاى مشغول ساختن زنان به خود، براى آنها كار فرهنگى و فكرى صورت گيرد و به آنان آگاهى سياسى داده شود، آنان بهتر مىتوانند در شناخت حق و حقيقت بدون تعارفهاى ديپلماتيك و بازىهاى سياسى وارد صحنه شوند و به دفاع بپردازند. مصداق اين حقيقت در انقلاب اسلامى ما نمود پيدا كرد؛ حضور زنان و پيشتازى آنان در صحنه مبارزات انقلاب و پشتيبانى از جنگ و فعاليتهاى پشت جبهه اين نظريه را ثابت مىكند كه حركت زنان ايران وامدار مبارزات سياسى اسوه و الگوى زنان جهان حضرت زهرا عليهاالسلام بوده است.
ز. وصيتنامه سياسى
تاكتيك كوبنده ديگرى كه صديقه طاهره عليهاالسلام اتخاذ كرد و ضربه سهمگينى بر حكومت وقت وارد آورد، وصيتنامه سياسى آن حضرت است؛ وصيتنامهاى كه براى بيدار ساختن افكار خفته و توجه افكار عمومى و عدم بهرهبرداى حاكمان سياسى وقت از مراسم سوگوارى و دفن آن حضرت نگاشته شد.
حضرت زهرا عليهاالسلام در وصيتنامه سياسى خود تأكيد مىكند كه حضرت على عليهالسلام ، ولىّ بر حق، بايد به آن عمل كند؛ چنانكه تا بدان روز هيچ سياستمدارى چنين آگاهانه و مدبّرانه و با آن ظرافتهاى سياسى، عمل نكرده بود، بلكه شيوهاى بكر و تازه بود كه از سوى سياستمدارى حرفهاى به خاطر دفاع از حريم ولايت و تحقير موقعيت سياسى خليفه وقت اتخاذ شده بود.
حضرت فاطمه عليهاالسلام وصيت كرد كه احدى از كسانى كه به او ستم كردهاند در تشييع جنازهاش حاضر نشوند و شبانه او را دفن كنند. در حقيقت، با اين وصيتنامه، حربه سياسى از دست حاكمان وقت گرفته شد. آنان مىخواستند در مرگ آن حضرت با مرثيهسرايى و اشك و ماتم و ارادت به آن حضرت و تأسف از رحلت او، مخالفتها و مبارزات حضرت زهرا عليهاالسلام را در دفاع از حريم ولايت تحتالشعاع قرار دهند و خلافت غاصبانه خود را در اذهان جامعه برحق جلوهگر سازند. اما دفن شبانه آن حضرت و نامشخص بودن مكان دفن ايشان، اين سؤال را در ميان امّت اسلامى ايجاد كرد كه چرا دخت گرامى پيامبر و يگانه گوهر گرانقدر او چنين وصيّتى كرده است؟
با عمل به وصيّت آن حضرت توسط حضرت على عليهالسلام ، اذهان جامعه دچار شك و ترديد شد و تا حد زيادى مشروعيت خليفه وقت زير سؤال رفت و مظلوميت آن حضرت بيشتر نمايان گرديد و اينكه چرا حضرت زهرا عليهاالسلام درمدت 95(وبه قولي75)روز با تمام تاب و توان، با شيوههاى گوناگون تلاش كرد تا مسير انحرافى امّت را روشن سازد كه چرا امام بر حق على عليهالسلام را تنها گذاشتهاند و كجراههاى را انتخاب كردهاند كه خلاف حق و حقيقت است، در حالى كه على عليهالسلام بر حق است؟
منبع: ماهنامه بانوان شيعه، شماره 4