اغلب افرادی که مهارت نه گفتن دارند ، در خانواده هایی بزرگ شده اند که « نه گفتن » را نوعی بی احترامی می دانند . مثلاً در خانواده ای که این باور وجود دارد که فرزند حق «نه گفتن » به پدر و مادر را ندارد و از همه ی حرف های پدر و مادر باید حتماً اطاعت بی چون و چرا داشته باشند . مسلماً بچه ای که در چنین خانواده و فرهنگی بزرگ شده اند وقتی وارد جامعه می شوند نیز قدرت نه گفتن را ندارند .
همچنین فرزندانی که بسیار به خانواده وابسته هستند و از خود هیچگونه استقلالی ندارند نیز ، اغلب به چنین مشکلی دچار می شوند .
دسته بعدی افرادی هستند که به قول معروف « همرنگ جماعتند » و در اصطلاح روانشناسی به آنها « توده چسبیده به گروه » می گویند . افرادی که گویی از خود هیچ گونه عقیده و آرمان و هویت مجزایی ندارند . هویت آنها همیشه تابع دیگران است و درست به همین دلیل نمی توانند «نه » بگویند .
دلیل دیگری که برای فقدان این مهارت وجود دارد ، عزت نفس پایین است . فردی که عزت نفس پایین دارد و ارزش کمی برای خود قائل است ، در بسیاری از موارد برای جلب تائید و توجه دیگران مطیع خواسته ها و توقعات دیگران می شود تا از این راه در نگاه دیگران ارزشی پیدا کنند .
برخی دیگر از افراد نیز به خاطر روحیه حساسی که دارند « نه » نمی گویند . آنها با خود فکر می کنند که « نه » گفتن آنها ممکن است موجب رنجش خاطر و ناراحتی دیگران شود و به همین دلیل ، هیچ گاه دست رد به سینه ی کسی نمی زنند تا مبادا کسی از دست آنها ناراحت شود . البته این حالت تا حدی طبیعی است اما اگر حالت افراطی پیدا کند شکل غیر طبیعی به خود می گیرد.