امام صادق علیه السلام پس از بیان گریه ی چهل روزه ی آسمان و زمین ، خورشید و فرشتگان بر سید الشهدا علیه السلام فرمودند : هیچ زنی از خاندان ما خضاب نکرد ، روغن نمالید ، سرمه به چشم نکشید و موهای خویش را نیاراست تا آن زمان که سر ابن زیاد _ که خدایش لعنت کند _ نزد ما آورده شد . از آن زمان به بعد مانیز همیشه گریانیم . جدم امام سجاد علیه السلام هنگامی که به یاد سید الشهدا می افتاد چنان می گریست که محاسن مبارکش پر از اشک می شد و هرکس حالت حضرت را مشاهده می کرد ، دلش می سوخت و بعه گریه می افتاد .
فرشتگان کنار قبر مطهر آن حضرت چنان اشک می ریزند که همه ی فرشتگان آسمان از گریه ی آنها به گریه می افتند .
جهنم هم برای آن حضرت اشک ریزد و مرثیه سرایی کند . …
هیچ چشمی و اشکی نزد خدا محبوب تر نیست از اشکی و چشمی که برای آن حضرت گریان باشد .
گریه بر سید الشهدا پیوند با فاطمه علیها السلام و یاری اوست ، پیوند با پیامبرصلی الله علیه و آله و ادای حق ماست .
در محشر همه گریان هستند جز گریه کنندگان سید الشهدا که با چشمی روشن و خوشحال محشور شوند آ نها را بشارت دهند و سرور و شادی در چهره ی آنان نمایان است . مردم بی تابند ولی آنها در امن و امان ، از مردم حساب کشند ولی آنها در سایه عرش الهی با سید الشهدا صحبت دارند و از حساب سخت قیامت بیمی ندارند .
به آنها گویند : وارد بهشت شوید ولی آنها نمی پذیرند ، ترجیح می دهند نزد حضرت باشند و کلامش را بشنوند .
حوریان بهشتی برای آنها پیغام دهند که : ما با والدان مخلدین مشتاق دیدار شماییم ولی آنها حتی سرشان را هم بالا نمی کنند به جهت سرور و عزت و کرامتی که در مجلس سید الشهدا مشاهده می کنند و بالاخره آنها را با مرکب های بهشتی با حمد و ثنای الهی و صلوات بر محمد و آل محمد به منازلشان رسانند .
منبع : کامل الزیارات ، ص81و 82 ، بحار ص45/206-208، عوالم 17/462-463
کُمیت در ایام تشریق(1) شرفیاب محضر مبارک امام صادق علیه السلام شد، اجازه گرفت تا اشعارش را بخواند ، حضرت اشاره به عظمت ایام تشریق فرمود ، او عرض کرد که اشعارم مربوط به شماست ، ابیات گذشته را قرائت نمود ، صدای گریه ی حاضرین بلند شد و بسیار اشک ریختند . هنگامی که چهار بیت اخیر را درباره ی سید الشهدا علیه السلام خواند ، امام صادق علیه السلام دست های مبارک را بلند کرده و دعا نمودند : خدایا گناهان گذشته و آینده ، مخفی و آشکار کُمیت را بیامرز ، آنقدر به او عطا کن تا راضی و خشنود گردد .
سپس حضرت هزار سکه طلا و لباس هایی به او عنایت فرمود .
کُمیت سوگند یاد کرد که : من برای دنیا به شما محبت نمی ورزم و گرنه نزد اهل دنیا (یعنی خلفا) می رفتم . من شما را برای خدا و آخرت دوست دارم ، لباس هایی که به بدن پاک و طاهر شما اصابت کرده برای تبرک می پذیرم ولی مال و سکه ها را نه .
1-ایام تشریق : ایام منی پس از عید قربان ، یازدهم ، دوازده و سیزدهم ذی الحجه است
امام صادق علیه السلام فرمود : پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از جایی عبور می کرد . با حذیفه ( یکی از مسلمین ) ملاقات نمود و دست به طرف او دراز کردتا با وی مصافحه کند. حذیفه دست خود را کشید . پیامبر(ص) به او فرمود : من دستم را به سوی تو گشودم و تو دستت را کشیدی و از من باز داشتی ؟
حذیفه عرض کرد: ای رسول خدا ، مردم مشتاقند و افتخار می کنند که دست به دست شما بدهند و مصافحه کنند ، ولی من عذر دارم و عذرم این است که جنب هستم و نخواستم در این حال دستم با دست شما تماس پیدا کند .
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند : آیا نمی دانی که وقتی مسلمانان باهم ملاقات می کنند و دست به دست هم بدهند گناهانشان می ریزد همانگونه که برگهای درخت می ریزد ؟
یکی از برکات ارزشمند هدایت الهی ، برای کسانی که تحت تربیت خاص او قرار دارند ، آگاهی از عیب های خویش است . در حدیثی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آمده است :
هرگاه خداوند خوبی بنده ای را بخواهد او را در دین فقیه و آگاه گرداند ، به دنیا بی اعتنایش کند و بینای عیبهایش سازد .
شیخ رجبعلی خیاط در دوران جوانی پس از اینکه تحت تربیت خاص الهی قرار گرفت ، از این دست الهام ها برخوردار شد .
آیت الله فهری نقل می کند که جناب شیخ به ایشان فرمودند : روزی برای انجام کاری روانه ی بازار شدم ، اندیشه ی مکروهی در مغزم گذشت ، ولی بلافاصله استغفار کردم . در ادامه ی راه ، شترهایی که از بیرون شهر هیزم می آوردند ، قطار وار از کنارم گذشتند ، ناگاه یکی از شترها لگدی به سوی من انداخت که اگر خودم را کنار نکشیده بودم آسیب می دیدم . به مسجد رفتم و این پرسش در ذهنم بود که این رویداد از چه امری سرچشمه می گیرد و با اضطراب عرض کردم : خدایا این چه بود ؟
در عالم معنا به من گفتند : این نتیجه ی آن فکری بود که کردی . گفتم من که گناهی انجام ندادم .
گفتند : لگد آن شتر هم که به تو نخورد . !
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند :
کفی بِالموتِ واعظاً … یاد مرگ برای انسان از نظر واعظ بودن ، کفایت کننده است .
حضرت علی علیه السلام فرمودند :
هرکس انتظار مرگ را بکشد به سوی خوبی ها شتاب گیرد .