مادر روزهای دلتنگی
بانوی گریههای طولانی
میشد از موج اشک هر روزت
آسمان مدینه طوفانی
بسکه با سوز روضه میخواندی
پا به پایت مدینه مینالید
چشمهای بسی مروان هم
گاهی از گریهی تو میبارید
اسمان را به گریه وا میداشت
چشم ابری و اه هر روزت
چشم خاکی و غصه دار بقیع
مینشسته به راه هر روزت
کربلا بود و روسفیدی تو
لحظه امتحان سخت خدا
پسرانت یکی یکی رفتند
شیر مردان درسهای شما
گرچه با چشم خود ندیدی که
کربلا را چه ماجرایی بود
زندگی تو بعد عاشورا
گریه در گریه کربلایی بود
❤️ عوامل تقویت کننده قلب ❤️
1-سیب : امام صادق علیه السلام فرمودند اگر مردم می دانستند در سیب چیست ، بیمارانشان را جز به ان درمان نمی کردند. بدانید که سیب به ویژه سودمند ترین چیز برای قلب و مایه شست و شوی آن است.
2-سرکه: امام علی علیه السلام فرمودند سرکه نیکو خورشتی است ؛ صفراوسودا را می شکند ، صفرا را فرو می نشاند و قلب را زنده می کند.
3-انار :امام صادق علیه السلام:هر کس ناشتا انار بخورد،ان انار قلبش را چهل روز روشن می کند. انار هم ناخالصی های قلب صنوبری را برطرف می کند وهم نورانیت برای قلب معنوی به همراه دارد.
4- به : پیامبراکرم صل الله علیه واله در خطاب به جعفر ابن ابیطالب فرمود (به) بخور که قلب را قوت می دهد و ترسو را شجاعت می بخشد.
5-گلابی : امام صادق علیه السلام فرمودند گلابی بخورید که به اذن خداوند متعال دل را جلا می دهد و دردهای درون را تسکین می بخشد.
6-عسل: رسول خداصل الله علیه و آله فرمودند عسل چه خوب نوشیدنی ای است! قلب را مراقبت می کند و سردی سینه را را از میان می برد.
7-تلبینه: امام صادق علیه السلام فرمودند تلبینه ، دل اندوهگین را جلا می بخشد ، چنانکه انگشتان ، عرق را از پیشانی می زدایند. تلبینه نوعی اش است که از گندم و جو سبوس دار و شیر و عسل تهیه می شود.
8-بوی خوش طبیعی: رسول خداصل الله علیه وآله فرمودند بوی خوش،قلب را استواری می بخشد و بر توان جنسی می افزاید.
الکافی ج6ص510
【طب شیعه】
اگر عباس ماه هاشمین است
هنر جوی امیر المومنین است
اگر اسطوره ی فخر و ادب شد
چو مامش حضرت ام البنین است
▪️ وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها تسلیت باد.
فاطمه کلابیه معروف به #امّ_البنین، مادر حضرت عباس(س) بانوی گرانقدری است که فضائل متعددی برای وی نقل شده؛ از جمله:
الف: ادب و احترام امّ البنین نسبت به خاندان وحی؛ ایشان وقتی به خانه امام علی(ع) ورود پیدا کرد پيشنهاد داد به جاي «فاطمه»، که اسم اصلي وي بوده، او را ام البنين صدا زنند تا فرزندان حضرت زهرا(س) از ذکر نام اصلي او به ياد مادر خويش، فاطمه زهرا(س) نيفتند و در نتيجه، خاطرات تلخ گذشته، در ذهن آنها تداعي نگردد.
ب: امام شناسی که از مهمترین شاخصههای حضرت امالبنین است، به گونهای که ایشان این ویژگی را به فرزندان خویش نیز منتقل کردهاند که میتوان تجلی آن را در زمان باخبر شدن ایشان از حادثه کربلا دید، زیرا زمانی که ایشان مطلع میشوند که چهار فرزندشان شهید شدهاند هیچگونه ناله و فغانی سر نمیدهند، و تنها از سلامتی امام حسین(ع) سوال میکنند، ولی زمانی که از شهادت امام خویش آگاه میشود شروع به بیتابی میکنند، که این نکته برخواسته از معرفت بالای ایشان نسبت به جایگاه امامت است.
«وَ انبَتنا علیهِ شَجَرَةً مِن یَقطین » (صافات/146)
ودر آن صحرا بر او درخت کدو رویاندیم( تا برگش سایبان و پوشش کنند)
مصارف پزشکی :
هرگاه بخواهد یکی از شما خورشت گذارد پس دبا که نوعی از کدوست (کدو خورشتی ) در آن فزون بریزد که عقل و دماغ را فزونی دهد . (1)
بر شما لازم است خوردن قرع که نوعی کدوست ه آن مخ را فزونی دهد . طبیعت کدو سرد و تر و از خواص آن لینت و رفع تشنگی است . (2)
کدو عقل و دماغ را زیاد می کند و برای درد قولنج درمان خوبی است . کدو طبیعت را خنک و دماغ (مغز سر ) را تازه و سده هایی که در پوست و عروق پیدا می شود باز می کند .
1-محمد واصف (طب النبی )، ص36
2- همان مرجع ، ص52
آیا می دانید که حمام رفتن در ایام
قاعدگی عوارضی به همراه دارد؟
مضرات حمام رفتن در ایام قاعدگی:
ایجاد کیست تخمدان
درد قاعدگی و درد پا
عفونت زنانگی و ترشحات بد بو
تنبلی تخمدان
بسته شدن لوله های رحم
نامنظم شدن دوران قاعدگی
دلیل مصرف خرمادر مراسم عزا :
✍خرما افسردگی را سرکوب میکند مخصوصا اگر با گردو مصرف شود و باعث آرامش شده و غصه را کاهش می دهد.
غم وغصه سردند وانسان را سرد وبی رمق میکنند خرما و گردو گلابی که در مراسم عزا میدن چون گرم هستند باعث رفع سردی میشوند
قند:خون را کثیف میکند
دندان و کبد را تخریب میکند
و سلسله اعصاب را تضعیف میکند
جایگزین قند:خرما،توت خشک،شکر قهوه ای یا سرخ
آیا میدانستید …❓
?ترس باعث از کار افتادن کلیه ها می شود از ترساندن هم دیگر حتی به عنوان شوخی بپرهیزید.
پروردگارا امروزمان در حال گذشت
فردایمان را با گذشتت شیرین کن
ما به مهربانیت محتاجیم
رهایمان نکن.
یکی از مریدان حسن بصری ؛ عارف بزرگ ؛ در بستر مرگ استاد ، از او پرسید :
“مولای من! استاد شما که بود ؟ ”
حسن بصری پاسخ داد :
“صدها استاد داشته ام و نام بردنشان ماه ها و سال ها طول می کشد و باز هم شاید برخی را از قلم بیندازم .”
“کدام استاد تاثیر بیشتری بر شما گذاشته است ؟ “
حسن کمی اندیشید و بعد گفت :
“در واقع مهمترین امور را سه نفر به من آموختند،
اولین استادم یک دزد بود!
در بیابان گم شدم و شب دیر هنگام به خانه رسیدم. کلیدم را پیش همسایه گذاشته بودم و نمی خواستم آن موقع شب بیدارش کنم. سرانجام به مردی برخوردم ، از او کمک خواستم ، و او در چشم بر هم زدنی ، در خانه را باز کرد.
حیرت کردم و از او خواستم این کار را به من بیاموزد. گفت کارش دزدی است ، اما آن اندازه سپاسگزارش بودم که دعوت کردم شب در خانه ام بماند.
یک ماه نزد من ماند. هر شب از خانه بیرون می رفت و می گفت می روم سر کار ؛ به راز و نیازت ادامه بده و برای من هم دعا کن و وقتی بر می گشت ، می پرسیدم چیزی بدست آورده یا نه. با بی تفاوتی پاسخ می داد :
” امشب چیزی گیرم نیامد. اما انشاءالله فردا دوباره سعی می کنم. “
مردی راضی بود و هرگز او را افسرده ی ناکامی ندیدم. از آن پس، هر گاه مراقبه می کردم و هیچ اتفاقی نمی افتاد و هیچ ارتباطی با خدا برقرار نمی شد ، به یاد جملات آن دزد می افتادم “امشب چیزی گیرم نیامد ، اما انشاءالله ، فردا دوباره سعی می کنم ، و این جمله ، به من توان ادامه راه را می داد. “
“نفر دوم که بود ؟ ”
“استاد دوم سگی بود ، می خواستم از رودخانه آب بنوشم ، که آن سگ از راه رسید. او هم تشنه بود .اما هر بار به آب می رسید ، سگ دیگری را در آب می دید ؛ که البته چیزی نبود جز بازتاب تصویر خودش در آب. سگ می ترسید ، عقب می کشید ، پارس می کرد.
همه کار می کرد تا از برخورد با آن سگ دیگر اجتناب کند. اما هیچ اتفاقی نمی افتاد . سرانجام ، به خاطر تشنگی بیش از حد ، تصمیم گرفت با این مشکل روبرو شود و خود را به داخل آب انداخت ؛ و در همین لحظه، تصویر سگ دیگر محو شد. “
حسن بصری مکثی کرد و ادامه داد:
“و بالاخره، استاد سوم من دختر بچه ای بود با شمع روشنی در دست، به طرف مسجد می رفت. پرسیدم:
خودت این شمع را روشن کرده ای؟
دخترک گفت: بله. برای اینکه به او درسی بیاموزم، گفتم :دخترم ، قبل از اینکه روشنش کنی ، خاموش بود، می دانی شعله از کجا آمد؟
دخترک خندید، شمع را خاموش کرد و از من پرسید: جناب! می توانید بگویید شعله ای که الان اینجا بود، کجا رفت ؟
در آن لحظه بود که فهمیدم چقدر ابله بوده ام! کی شعله خرد را روشن می کند؟ شعله کجا می رود؟ فهمیدم که انسان هم مانند آن شمع، در لحظات خاصی آن شعله مقدس را در قلبش دارد ، اما هرگز نمی داند چگونه روشن می شود و از کجا می آید.
از آن به بعد، تصمیم گرفتم با همه پدیده ها و موجودات پیرامونم ارتباط برقرار کنم؛ با ابرها ، درخت ها، رودها و جنگل ها، مردها و زن ها. در زندگی ام هزاران استاد داشته ام . همیشه اعتماد کرده ام ، که آن شعله، هروقت از او بخواهم ، روشن می شود ؛ من شاگرد زندگی بوده ام و هنوز هم هستم.
آموختم که از چیز های بسیار ساده و بسیار نامنتظره بیاموزم ، مثل قصه هایی که پدران و مادران برای فرزندان خود می گویند
شاگردی از عابدی پرسید : تقوا را برایم توصیف کن.
عابد گفت : اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شدی چه می کنی؟
شاگرد گفت : پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم.
عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن تقوا همین است.
از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوه ها با آن عظمت و بزرگی از سنگ های کوچک درست شده اند.
سوال:
شخصی که مدت دو - سه هفته بی هوش بوده، آیا نمازهایی را که در این مدت نخوانده قضا دارد یا خیر؟
پاسخ:
اگر تمام وقتِ نماز بی هوش بوده و به دست خودش بی هوش نشده، قضا ندارد.
آیت الله خامنه ای: اگر بیهوشی مستند به خودش باشد یعنی خود او خواسته باشد که برای عمل بیهوش شود، قضای نمازهایش بنا بر احتیاط واجب است.
آیت الله مکارم: اگر تمام وقتِ نماز بی هوش بوده، قضا ندارد.
رساله مصور، ج 2، ص 164.
امام على (ع) فرمودند:
بالإحْسانِ تُمْلَكُ القُلوبُ
با نيكى كردن، دلها تصرّف مى شود
غررالحكم حدیث 4339