موضوعات: "پیام های هفته" یا "بصيرتي"
امام باقر علیه السلام می فرمایند :
بعد از تمام شدن نماز واجب ، از جایت حرکت مکن مگر اینکه بر بنی امیه لعنت بفرستی.
وسائل الشیعه ،ج6،ص462
« ولیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیُوبِهِنَّ » سوره نور /31
روسری های خود را بر روی سینه ی خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود )
« یُدنینَ عَلیهِنَّ مِن جلابیبِهِنَّ » سوره ی احزاب /59
چادر هایشان را بر خویش نزدیک کنند .
جلباب جامه ای سرتاسری است که تمامی بدن را می پوشاند که جز چادر چیز دیگری نمی تواند باشد .
خانم گاندی می گوید :
ای زنان ، اگر آرایش کردن شما تنها به منظور جلب شهوت مرد است ، از این کار خودداری کنید و زیر بار چنین خفت و خواری نروید .
آلفرد هیچکاک که فیلم ساز مشهوری است می گوید :
من معتقدم که زن هم باید مثل فیلمی پر هیجان باشد . بدین معنا که ماهیت خود را کمتر نشان دهد . زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و روی بندی که به کار می بردند خود به خود جذاب می شدند .
توصیه یک هنرمند به دخترش :
برهنگی بیماری عصر ماست ومن پیرم ، شاید حرف های خنده دار می زنم ، اما به گمان من تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست داری .
ورود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مکه در سفر حجة الوداع(10 ه ق)
دختر آیت الله اراکی می گوید :
وقتی وارد مسجد الحرام شدم که طواف را به جای بیاورم ، دیدم اطراف کعبه آنقدر شلوغ است که من قدرت ندارم بدون برخورد با مردان طواف کنم شروع کردم به گفتن ذکر «یا حفیظ و یا علیم »در این حال ناگهان دیدم فضایی به شکل استوانه باز شد و کسی به من گفت : (( خودت را به امام زمانت بسپار و در این فضا با او طواف کن .))
من وارد این محل استوانه ای شدم . دیدم در جلو امام زمان (عج) مشغول طواف هستند و پشت سر آن حضرت شخص دیگری است . من پشت سر امام زمان (عج) مشغول طواف شدم . در این هفت دور ، نه تنها جمعیت را احساس نمی کردم بلکه حتی انگشت کسی هم به دست یا بدن من برخورد نکرد . دستم به لباس حضرت بود ولی چهره ی آن حضرت را ندیدم چون روی آن حضرت به طرف جلو و در حال طواف بودند . همین که دور هفتم تمام شد ؛خود را خارج از آن حلقه یافتم و دیگر امام زمان را ندیدم . افسوس خوردم که چرا به آن حضرت سلام نکردم تا جواب سلامشان را دریافت کنم.
تمنای وصال ؛ خواسته های امام زمان از ما در تشرفات ، ص96
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: ای اباذر در مورد عمر خود حریص تر از پول و ثروت باش .
اسراف در عمر بالاترین اسراف ها
حضرت امام (ره) : اگر بخواهید عزیز و سربلند باشید باید از سرمایه های عمر و استعدادهای جوانی استفاده کنید .
مقام معظم رهبری : عمر سرمایه ی اصلی هر انسانی است که لحظه به لحظه از این سرمایه کاسته می شود .
آثار اسراف در زندگی اهل معرفت :
شیخ علی آقا پهلوانی شاگرد علامه طباطبایی روزی فرمودند : یک شب در خواب دیدم در حمامی هستم و می خواهم در در خزینه حمام ، خود را شستشو دهم و آب خزینه کمی آلوده است.
چون از خوای برخاستم تمام کارهایم را وارسی کردم دریافتم تنها در آن روز کسی از همسایگان ما از اسارت آمده بود و رفتم به دیدن ایشان و ظاهراً چراغهای زیاد و قوی روشن کرده بودند که لزومی نداشته است و این کار درست نبوده و رفتن بنده نیز تائید این کار بوده است .
ابو راجح حمامی را به خاطر ناسزاهایی که به خلفا داشت مورد ضرب و شتم قرار دادند ، دندان هایش را شکستند ، زبانش را سوراخ کردند وضع او طوری شد که همه می دانستند تا صبح زنده نمی ماند ….
وقتی صبح شد مردم به نزد او رفتند ، دیدند که او ایستاده و مشغول نماز است و اثری از زخم ها در او نیست .
علامه مجلسی در بحار الانوار نقل کرد که :
در حله حاکمی بود که او ر ا « مرجان صغیر » می گفتند و او از ناصبیان ( دشمنان اهل بیت ) بود به حاکم گفتند که ابوراجح ، همیشه صحابه را ( دشمنان اهل بیت ) را لعن می کند . حاکم خبیث امر کرد او را حاضر کردند و به امر او آنقدر ابو راجح را زدند که نزدیک بود به هلاکت برسد . دندان هایش ریخت ، زبان او را بیرون آوردند و به زنجیر آهنی بستند . بینی اورا سوراخ کردند ، ریسمانی را داخل سوراخ بینی کردند و او را می کشیدند بعد هم در نهایت حاکم امر کرد که او را بکشند . بعضی از حاضران گفتند که او مردی پیر است و آنقدر جراحت به او رسیده که او را خواهد کشت و احتیاجی به کشتن ندارد .حاکم اورا رها کرد . اهل و عیالش او را بردند و شک نداشتند که او در همان شب خواهد مرد . وقتی که صبح شد ، مردم به نزد او رفتند دیدند که ایستاده و مشغول نماز است .
دندان های ریخته ، برگشته و اثری از جراحت ها نمانده و زبان و بینی اش سالم شده . مردم با تعجب از او سوال کردند :
گفت : من به حالی رسیدم که مرگ را به چشم خود دیدم زبانی هم نداشتم از خدا درخواست کنم .پس در دل خوداز خداوند طلب یاری کردم و از مولای خود حضرت صاحب الامر علیه السلام استغاثه و طلب دادرسی نمودم . وقتی که شب تاریک فرا رسید ، دیدم که خانه پر از نور شد ، ناگاه حضرت صاحب الزمان را دیدم که دست شریف خود را بر روی من کشید و فرمود : « بیرون برو و برای عیال خود کار کن . همانا خداوند به تو عافیت عطا کرده است . »
پس صبح کردم در این حالت که می بینی . وقتی خبر او در شهر پیچید حاکم او را طلب نمود . ابو راجح حاضر شد ، حاکم که حال دیروز او را دیده بود ، با دیدن اوضاع او ، وحشت کرد . اما این معجزه در دل او اثری نداشت .
نجم الثاقب ، ص544 ، حکایت 41
خالق عاشق خلقش است و خدا عاشق ما . کاری ندارد که گاهی بیراه می رویم و گاهی در اردوگاه شیطانیم ، هرچه باشیم مخلوق خداییم و او خالق ما .
مگر نشنیده ای که از توبه خلق گناهکارش چقدر خوشحال می شود پس دوستشان دارد .
حال اگر تو خادم این خلق شوی با خالق طرف حسابی و او خوب حسابرسی می کند کافی است یک قدم برای خدمت به خلق به نیت رضایت خالق برداری ، صدها قدم برای تو بر می دارد و خلقی را خادم تو می کند .
امتحان کن از همین امروز سعی کن دیگر به سنگ های وسط خیابان محل بدهی و نابینایان را راه نمایی و پیران را دست بدهی و مورچگان را له نکنی و به کسی آدرس اشتباه حواله نکنی و اگر توانستی که حتماً می توانی به رفیقت قرض بدهی .
امام صادق علیه السلام فرمودند :
هرگاه آدمی گناه کند نقطه سیاهی در دلش پدید می آید . اگر توبه کند آن نقطه پاک می شود و اگر باز هم گناه کرد آن نقطه بزرگتر می شود تا جایی که همه دلش را فرا می گیرد و از آن پس هرگز روی رستگاری را نمی بیند .
میزان الحکمة،ح 6627
در میان حجره یا رب کیست غوغا می کند شکوه زیر لب ز بی رحمی دنیا می کند
همسرش از فرط شادی و شعف کف می زند زین عمل خود را به عالم خوار و رسوا می کند