1_ سیره ی امام خمینی ( ره ) :
یکی از روحانیون می گوید : در طول سالهای اقامت حضرت امام در عراق ایشان دربین سال ، چند روزی در کربلا تشریف داشتند ، من گاهی با ایشان کار داشتم و چون وضع اتاق بیرونی کربلا طوری بود که من نمی توانستم داخل بروم ، گاهی مطالبم را یر روی کاغذ می نوشتم و به اتاق اندرونی می دادم . یک بار روی کاغذی مطلبم را نوشتم و دادم . امام به بیرونی تشریف آوردند تا به حرم برویم . بین راه به من فرمودند : « تو احتیاط نمی کنی » من ذهنم از این حرفها خالی بود ، اصلاً باورم نمی شد که کاری کرده باشم ؛ یعنی خطایی در ذهنم نبود .
عرض کردم : چه کار کرده ام ؟ می خواستم ببینم خطایم چیست که دیگر تکرار نکنم . امام فرمودند :
« تو این مطلب را روی کاغذ باطله هم می توانی بنویسی » و این یکی از درس های خیلی ارزنده ای بود که من یاد گرفتم . (1)
1- پیام انقلاب ، ش55 ، فروردین 1361
نیمه لیوان :
از حجت الاسلام و المسلمین صادق احسان بخش چنین نقل شده است :
حضرت امام ( ره ) هیچ گاه اسراف نمی کردند ، حتی اگر می خواستند دارویی بخورند و یک لیوان آب به ایشان می دادند ، اگر نصف آن مورد استفاده قرار می گرفت ، کسی حق نداشت نصف دیگر را دور بریزد ، باید از آن استفاده می کردند . این خط مشی تمرینی است جهت خود سازی که ایشان از اول جوانی داشتند . (2)
2- مصطفی وجدانی ، سرگذشت های ویژه از زندگی امام خمینی ، ج3
وضوی عالمانه :
محمد شریفی می نویسد :
همان شبی که قرار بود فردایش حضرت امام مورد عمل جراحی قرار گیرند ، برای وضو آب خواستند . ایشان نمی توانستند حرکت کنند ، چون سرم در دستشان بود . من رفتم یک پارچ آب برای ایشان آوردم ، ضمناً تشتی هم آوردم تا آب وضو در آن ریخته شود و جایی خیس نشود . پارچ استیل پر از آب بود ، حضرت اما م فرمودند: « نه یک قوری بیاورید » . چون از پارچ مقداری بیش از حد معمول آب می ریخت ، رفتیم قوری آوردیم . ایشان با دقت فراوان مواظب بودند تا اندکی آب اسراف نشود . (3)
3- سید حسین اسحاقی ، مصرف مدبرانه در اسلام ، ص177