موضوع: "مناسبت ها"
آیت الله مهدوی کنی امروز صبح به ملکوت اعلی پیوست
باز صدای نوحه جانان از این وادی به گوش میرسد و ناقوس جانها به لرزه می افتد آنگاه که با بالا رفتن دستهای حسینیان اشکهای زینب فرو می ریزد .
این چه سریست در کالبد هستی که با نام حسین و ناله بر مظلومیتش، تمام گناهان بخشوده می شود .
پایتخت نشینان دیار شور و شعور حسینی در سرزمینی کوچک با دلی بزرگ به بلندای بیرق حسین همنوا با ناله آسمان و زمین، دوشادوش هم، نوای یالثارات الحسین سر می دهند و یا حسین گویان دل در گرو یار دارند .
حسینیه اعظم زنجان این روزها شور و نوایی دارد وصف ناپذیر
یوسف زهرا بیا که حسینیان چشم براه دم مسیحاییت به سوگ حسین نشسته اند
بیا وداغ زینب را در غم از دست دادن برادر التیام بخش
آستان ملکوتی حسینیه اعظم زنجان، میعادگاه خیل عاشقان ابا عبدالله، امسال نیز با قبول نذورات عاشقانش جلوه ای دیگر از ارادت و اخلاص را به نمایش خواهد گذاشت و چه شیرین است آن زمان که کودک بیمار دیروز با پای برهنه سر بر آستانش میگذارد تا شکر گزار شفای تنش، نذری قربانی کند و چه شیرین تر است آن زمان که مادری به رسم شکر گزاری از معبود و شفای فرزندش، خادم همیشگی اهل بیتش می شود.
عزاداران ابا عبدالله الحسین ظهری دیگر از غم و اندوه را به نظاره نشسته اند و وا اسَفا گویان در میان دسته عظیم حسینیه واگویه های خود را با حسین و معبودش نجوا می کنند
آیا آزاده ای هست تا مرا یاری کند؟
کجاست آزادمرد دشت نینوا که ببیند آوای بلندش در طنین فریاد عزادارانش به گوش میرسد؟
حسینیان …
محرم با همه شور و نوایش آمد …………….
هر که دارد هوس کربُ بلا بسم ا….
لیلا خطیبی
سالروز رحلت علامه محسن امین
جبل عامل لبنان آسمان پرستاره عالم تشیع و خاندان آل امین یکی از خاندانهای بزرگ و عالیقدر این دیار است. این خاندان جلیل از ذریه حضرت سجاد (علیهالسلام) اند که در قرن دوازدهم هجری از حله عراق به جبل عامل هجرت کردند. علامه سید محسن امین (رحمةاللهعلیه) در سال 1282 در «شعرا» یکی از آبادیهای جبل عامل در یک خانواده روحانی پا به عرصه حیات نهاد و تحصیلات ابتدایی را در محیط خانواده فراگرفت.
آیتالله امین در سال 1308 هجری عازم حوزه علمیه نجف گردید و در نجف از محضر بزرگان و اساتید فن استفادهها برد. دوران تحصیل او همانند اغلب بزرگان علم و ادب همراه با مشکلات و نارساییهای مالی و معیشتی بود ولی او در برابر این مشکلات تسلیم نشد و دست از هدف والای تحصیل کمالات برنداشت و همچون کوه، استوار و مصمم به تحصیلات خویش ادامه داد. علامه پس از وصول به مراتب عالیه علم و عمل، طبق درخواست شیعیان دمشق به شام مهاجرت کرد و در آن سامان مشغول وعظ و ارشاد و ایجاد مراکز علمی تحصیلی گردید و موفق شد موسسات فرهنگی برای طلاب اسلامی و دانشجویان رشتههای دیگر در آن ناحیه ایجاد کند
سفرها و دیدارها
علامه سید محسن امین، سفرهای متعدد و پرباری داشت و در هر سفر موفق به انجام امور علمی و تبلیغی مفیدی گردید که یکی از آنها در سال 1321 مسافرت به بیتالله الحرام و زیارت قبر پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله) بود. در آن سفر دیداری با علمای الازهر داشته است که بسیار پرثمر و مفید بود. در همان سال به بیتالمقدس سفر کرد و به زیارت مشاهد مشرفه و قبور انبیاء عظام موفق شد و دومین سفر او به بیتالمقدس پس از جنگ جهانی اول انجام شد. علامه یک بار هم برای زیارت امام رضا (علیهالسلام) به ایران سفر کرد و این مسافرت یازده ماه طول کشید. این سفر برای او دستاوردهای علمی فراوان داشت.
آثار و تالیفات
علامه به حق یکی از نویسندگان نامی و پرکار جهان اسلام است. اهمیت کار او در این است که با صبر و بردباری فراوان در رشتههای گوناگون معارف اسلامی به تالیف و نگارش پرداخت و آثار گرانبهایی از خود به یادگار گذاشت. از جمله؛
اعیان الشیعه از مهمترین تالیفات ایشان است که حدود 50 جلد دارد. این اثر یک دانشنامه بزرگ است که مظاهر فرهنگ و تمدن شیعه را در خود گردآوری کرده است. بهویژه جلد نخست این کتاب که به بررسی ماهیت تشیع و پاسخگویی به سوالات مربوط به این آیین است از اهمیت بهسزایی برخوردار است.
«تاریخ جبل عامل»، «الدر الثمین» و «التقلید؛ آفة القوانین» در اصول عقاید، «القول السدید» در فقه، «نقض الوشیعه» و «الحصون المنیعه» در دفاع از تشیع و صدها اثر در علوم مختلف اسلامی از دیگر تالیفات علامه سید حسن امین است.
وفات این دانشمند پرآوازه و خدوم در رجب 1371 هجری قمری مصادف با 1952 میلادی در شام اتفاق افتاد و ایشان را در زینبیه دمشق به خاک سپردند
علامه و خرافات
علامه در دمشق بنای فعالیتهای اساسی خود را گذاشت و بیش از نیم قرن، خدمتگزاری صدیق برای مسلمانان و بهویژه شیعیان بود. او چهره روشنی از تشیع انقلابی را ترسیم کرد و با خرافات و پیرایههایی که ناآگاهان و مرتجعان به این مکتب مترقی نسبت میدادند به مبارزه پرداخت و با احداث مدارس جدید برای کودکان مسلمان مانع از آن شد که جذب مدارس میسیونرهای مسیحی شوند.
آیتالله امین، شیعیان شام را با مشکلات و کمبودهای فراوان روبهرو میدید که مهمترین آنها بیسوادی، عقب ماندگی اجتماعی و سیاسی، فقر مادی و فرهنگی و وجود اختلافات عقیدتی و عشیرتی بود که از همه بدتر به نام مذهب انجام میشد. روضهخوانان در تکایا احادیث دروغ میخواندند، مردم عوام قفل و زنجیر به بدن میزدند و تنهایشان را گلآلود میکردند و بعضی هم با شمشیر و قمه زخمهایی به سرشان میزدند و خون جاری میشد. این جنس اعمال باعث استهزاء و سرزنش دیگران بود. علامه امین به شدت به مبارزه با این اقدامات برآمد و از آنجا که منشا این بلایا را بیسوادی و بیفرهنگی مردم میدانست، به روشنگری و آموزش پرداخت. از جمله، مطالبی در این زمینه از ایشان به یادگار مانده که تحت عنوان «عزاداریهای نامشروع» به فارسی ترجمه شده است .
علامه سید محسن امین (رحمةالله علیه) پس از ذکر دو انحراف عمده در عزاداریها یعنی دروغ گفتن در نقل داستان عاشوراء و دیگری اعمال نامشروعی مانند زدن قمه و زنجیرهای تیزدار به بدن، میفرماید:
«از هیچکدام از ائمه ما روایت نشده که به پیروان خود اجازه چنین کارهایی را داده باشند یا خود ایشان به این کارها برخاسته باشند و یا در زمانشان علنا یا مخفیانه کسی یا کسانی به این کارها برخاسته، دسته بندی کرده و در ملاعام آبروی اسلام و تشیع را برده باشند.»
مبارزات علامه امین علیه این عوامزدگیها و خرافات باعث شد که بر منابر و در جراید و مجلات و مجالس از طعن و دشنام او کوتاهی نکنند و حتی نسبت کفر و الحاد به این عالم بزرگ بدهند. او را متهم میکردند که قصد دارد مردم را از عزاداری و ذکر حضرت سیدالشهداء بازدارد. در راس این مخالفان، واعظی بود به نام «سید صالح حلی» در عراق که مردم را به دو دسته «علوی» و «اموی» تقسیم میکرد و امین را در دسته امویها قرار میداد که باید با آنها مقابله کرد. این واعظ حتی زمانی که آیتالله ابوالحسن اصفهانی بزرگ، مرجع تقلید زمان در نجف هم فتوای حرمت قمهزنی را صادر کرد، علیه او هم به جوسازی و اقدام برخاست. اما این عالم جلیل دست از مبارزه برنداشت. ایشان همچنین مقتلی از خود به یادگار گذاشت به نام «لواجع الاشجان» که در آن به گردآوری اخبار صحیح درباره واقعه کربلا پرداخته است.
ایشان سرانجام فتوایی صادر کردند که بسیار تاثیرگذار بود: «مجروح کردن سر با قمه و شمشیر، پوشیدن کفن، زدن طبل، دمیدن در شیپورها و مانند اینها در مراسم عزاداری امام حسین حرام است. این اعمال به نص شرع مقدس و حکم عقل، آزار روحی بوده و هیچ فایده دینی و دنیوی ندارد و علاوه بر این، بیگانگان شیعه اهل بیت (علیهمالسلام) را قوم وحشی و مسخرهآمیز معرفی میکنند. از این رو این گونه اعمال نه رضایت خدا است و نه رضایت رسول خدا و همه از عمل شیطان است.»
رهبر سیاسیِ وحدت و استقلال سوریه
آیتالله امین برای بازسازی و اصلاح وضعیت دینی جامعه در دمشق، شرکتی تاسیس کرد و ساختمانهای را با مشارکت بزرگان و بازرگانان خریداری کرد و دبیرستانهای دخترانه و پسرانه محسنیه و علویه را تاسیس و راهاندازی کرد.
علامه امین پیشاهنگ استقلال طلبان سوریه بود، چنان که جنبش آزادیخواهی «الحرکة الوطنیة فی سوریا» و اعتصاب شش ماهه سوریها در سال 1355 قمری که به خروج بیگانگان از سوریه منتهی شد از خانه او آغاز گردید. امین برای جلب توجه اعراب و جهان اسلام به قضیه فلسطین و کمک به فلسطینیان، افزون بر گردآوری کمکها برای آنان و بیان نطقهای موثر و نوشتن مقالات بسیار در این باره، روزی را هم به نام «یوم الفلسطین» اعلام کرد که هر ساله به این مناسبت مراسمی برگزار میشد. او تنها روحانی مسلمان شام بود که هرگز نزد فرانسویها نرفت و هیچ وقت دعوت کمیسر عالی فرانسه را نپذیرفت و به صراحت اعلام کرد که من مامور اوامر الهی هستم نه مامور کمیسر عالی فرانسه. او به مامور عالیرتبه فرانسوی که به خانهاش آمده بود و سخن نامناسبی درباره ملک فیصل اول بر زبان آورده بود گفت: « بدان که به گواهی تاریخ، روش سیاست مآبانه هرگز نتوانسته است برای همیشه بر حق غلبه کند و مطمئن باش عربهای سوریه سرانجام حق خود را از شما میگیرند و بر شما پیروز میشوند.»
امین به شیعیان سوریه میگفت مبارزه ایرانیان با انگلیس در ماجرای تنباکو باید سرمشق آزادیخواهان باشد. هر ملتی که تصمیم بگیرد و بر پای خود بایستد کامیاب میشود و هیچ بیگانهای را یاری مقاومت در برابر اراده آن ملت نخواهد بود. علامه امین به آنچه میگفت، خود نیز پایبند بود و از این جهات، محبوب دلهای مردم شده بود. موضع سیاسی امین در برابر تصمیمات فرانسویها کاملا منطقی و شجاعانه بود.
وقتی فرانسویها «قانون طوائف» را که بر اساس آن مسلمانان به گروههای قومی و قبیلهای تقسیم میشدند تصویب کردند، امین موضع سختی در برابر آن تصمیم گرفت و آن را مغایر با نص صریح شرع مقدس اسلام معرفی کرد. به دنبال آن، جمعی از علما نیز به هواخواهی امین درآمدند و بر لغو قانون پافشاری کردند. از این رو فرانسویها به اجبار قانون مذکور را متوقف نمودند و بیانیهای صادر کردند که این قانون فقط شامل مسلمانان سنی میشود. اما علامه امین با این مصوبه هم مخالفت کرد و طی اعلامیهای مسلمانان را امت واحده معرفی کرد و فرقگذاری میان شیعه و سنی را مردود دانست.
منبع مقاله : مشرق
دیدم سحر آن شاه را بر شاهراه هل اتی
در خواب غفلت بیخبر زو بوالعلی و بوالعلا
زان می که در سر داشتم من ساغری برداشتم
در پیش او میداشتم گفتم که ای شاه الصلا
گفتا چیست این ای فلان گفتم که خون عاشقان
جوشیده و صافی چو جان بر آتش عشق و ولا
گفتا چو تو نوشیدهای در دیگ جان جوشیدهای
از جان و دل نوشش کنم ای باغ اسرار خدا
آن دلبر سرمست من بستد قدح از دست من
اندرکشیدش همچو جان کان بود جان را جان فزا
از جان گذشته صد درج هم در طرب هم در فرج
میکرد اشارت آسمان کای چشم بد دور از شما
در روز چهارشنبه مورخ 23/7/93 به منظور آشنا کردن طلاب با کتاب های مرجع و بالابردن اطلاعات عمومی طلاب نسبت به این کتاب ها ازجمله نهج البلاغه، در مدرسه حضرت زینب (س) آستانه، مسابقه ای تحت عنوان خطبه همام بین طلاب این مدرسه برگزار گردید.ضمنا به دو نفر از کسانی که امتیاز بالاتری داشتند جوایزی اهدا می گردد.
بنابر منابع معتبر تاریخى، در سال 10 هجرى، هیئتى از مسیحیان نجران پیش پیامبر اسلام (ص) آمد و درباره الوهیّت حضرت عیسى (ع) با ایشان به مجادله پرداخت. اعضاى هیئت معتقد بودند كه روح عیسى (ع) به طور خاص، یك روح خدایى است.
پیامبر (ص) این عقیده شركآلود را رد كرد و از آنان خواست كه به توحید روى آورند. مسیحیان نپذیرفتند و به سختى با دعوت پیامبر (ص) مخالفت كردند. براى همین بود كه آیه مباهله نازل شد. خداوند در این آیه به پیامبر (ص) فرمان مىدهد كه آنان را به مباهله بخواند تا معلوم شود چه كس راست مىگوید و چه كس دروغ.
سرانجام پیامبر (ص) آنان را براى روز مشخّصى به مباهله فراخواند. چون موعد فرا رسید، همراه اهل بیت خود- یعنى امام على (ع)، حضرت فاطمه (س)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع)- به مباهله حاضر شد. مسیحیان نجران چندان بر عقیده خود استوار نبودند و با دیدن پیامبر (ص) و همراهانش- كه صداقت و صلابت از چهرههایشان نمایان بود- به هراس افتادند و از مباهله منصرف شدند؛ ولى اسلام نیاوردند و به پرداخت جزیه رضا دادند (بحارالأنوار، 21/ 356- 276؛ فروغ ابدیّت، 2/ 450- 431).
افزون بر منابع پُرشمار شیعه، بیش از شصت منبع اهل سنّت ماجراى مباهله را نقل كردهاند و همگى آوردهاند كه اهل بیت پیامبر (ص) نیز همراه او بودهاند (اهل البیت و آیة المباهلة، 27- 4).
فرهنگ شیعه، ص: 50
مسجد مباهله
افتتاحییه موسسه قرآنی نور الهدی حوزه علمیه کوثر زرندیه همزمان با برگزاری مراسم جشن عیدغدیر در حوزه علمیه با حضور مسئولین شهرستان و طلاب برگزار شد.
در روز یک شنبه مورخ 20/7/93 مراسم افتتاحییه موسسه قرآنی نور الهدی حوزه علمیه کوثر زرندیه با حضور مسئولین شهرستان برگزار شد.در این مراسم حاج آقا زارع استاد اخلاق حوزه در سخنانی به تفسیر آیه اکمال دین و ارتباط آن با غدیر ولایت پرداختند.
همچنین مدیر موسسه به برنامه های فرآنی موسسه اشاره کردند و نمایشگاهی از دستاوردهای این موسسه و صحنه ای از غدیربه اجرا گذاشته شدو در آخر مراسم از طلاب سادات تجلیل شد.
در روز پنج شنبه مورخ 18/7/93، جمعی از خواهران طلبه و مدیریت محترم مدرسه حضرت زینب(س) آستانه و معاون فرهنگی حوزه اردوی زیارتی به سمت آستان مقدس امامزاده احمد(ع) واقع در روستای هزاوه انجام شد. بعد از صرف نهار، درس اخلاقی با موضوعیت اخلاص در عمل و طلبگی توسط خانم آشتیانی برگزار گردید.
مدرسه فاطمه الزهراء (س) شهرستان ساوه
مدرسه هاجر شهرستان خمین
مدرسه حضرت زینب(س) شهرستان آستانه
آگاهیهای تاریخی درباره زندگی امام جواد علیه السلام چندان گسترده نیست؛ زیرا افزون بر آن که محدودیتهای سیاسی همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان معصوم علیه السلام می گردید، تقیه و شیوه های پنهانی مبارزه که برای ” حفظ امام و شیعیان از فشار حاکمیت” بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است. افزون بر آن، زندگی امام جواد علیه السلام چندان طولانی نبوده است که اخبار فراوانی هم از آن در دسترس ما قرار گیرد.
زمانی که امام رضا علیه السلام به خراسان برده شد، هیچ یک از اعضای خانواده خود را به همراه نبرد و در آنجا تنها زندگی می کرد. و از اخبار مربوط به شهادت امام رضا علیه السلام چنین بر می آید که امام جواد علیه السلام آن هنگام در مدینه اقامت داشت و تنها برای غسل پدر و اقامه نماز به آن حضرت در طوس حضور یافت.
هنگامی که مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السلام در سال ۲۰۴ به بغداد بازگشت، از ناحیه حضرتش اطمینان خاطر پیدا کرده بود، ولی این را می دانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السلام فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت خطر همچنان بر جای خود خواهد ماند. او سیاست کنترل امام کاظم علیه السلام توسط پدرش را- که او را به بغداد آورده و زندانی کرده بود- به یادداشت و با الهام از این سیاست، همین رفتار را با امام رضا علیه السلام در پیش گرفت، ولی با ظاهری آراسته و فریبکارانه، به گونه ای که می کوشید نه تنها در ظاهر امر مسأله زندان و مانند آن در کار نباشد، بلکه با برخورد دوستانه، چنین تبلیغ شود که او علاقه و محبت ویژه نیز به ایشان دارد. اینک نوبت امام جواد علیه السلام فرا رسیده بود تا به نحوی کنترل شود. مأمون برای انجام این هدف، دختر خود را به عقد وی درآورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به راحتی می توانست از طرفی امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر آمد و شد شیعیان و تماس های آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد.
بر اساس برخی نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد- در سال۲۰۴- بلافاصله امام جواد علیه السلام را از مدینه به بغداد فراخواند.(۱) افزون بر این، مأمون متهم بود که امام رضا علیه السلام را به شهادت رسانده است. اکنون می بایست با فرزند وی به گونه ای رفتار کند که از آن اتهام نیز مبرّی شود.
از روایتی که شیخ مفید از ریان بن شبیب نقل کرده، چنین بر می آید: موقعی که مأمون تصمیم به ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام گرفت، عباسیان برآشفتند؛ زیرا ترس آن داشتند که پس از مأمون، خلافت به خاندان علوی برگردد، چنانکه درباره امام رضا علیه السلام هم به سختی دچار همین نگرانی شده بودند.(۲) ولی به طوری که از دو روایت فوق برمی آید، آنان مخالفت خود را به گونه دیگری وانمود کرده و گفتند: دختر خود را به ازدواج کودکی درمی آورد که :” لَم یتَفَقَّهُ فی دینِ الله ولا یعرف حلاله من حرامه ولا فرضاً من سنّته"؛کودکی که تفقه در دین خدا ندارد، حلال را از حرام تشخیص نمی دهد و واجب را از مستحب باز نمی شناسد.
مأمون در مقابل این برخورد، مجلسی برپا کرد و امام جواد علیه السلام را به مناظره علمی با یحیی بن اکثم، بزرگترین دانشمند و فقیه سنی آن عصر، فراخواند تا بدین وسیله مخالفان و اعتراض کنندگان عباسی را به اشتباه خود آگاه کند.(۳) این در حالی بود که بنا به این دو روایت، هنگام عقد ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام هنوز به آن حضرت ” صبی” اطلاق می شده است.
مكتب علمى امام جواد علیه السلام
ميدانیم كه یكى از ابعاد بزرگ زندگى ائمه ما، بعد فرهنگى آنها است. این پیشوایان بزرگ هركدام درعصر خود فعالیت فرهنگى داشته در مكتب خویش شاگردانى تربیت ميكردند و علوم و دانشهاى خود را توسط آنان در جامعه منتشر مىكردند، اما شرائط اجتماعى و سیاسى زمان آنان یكسان نبوده است، مثلا در زمان امام باقرعلیه السلام و امام صادق علیه السلام شرائط اجتماعى مساعد بود و به همین جهت دیدیم كه تعداد شاگردان و راویان حضرت صادق علیه السلام بالغ برچهار هزار نفر مى شد، ولى از دوره امام جواد تا امام عسكرى علیه السلام به دلیل فشارهاى سیاسى و كنترل شدید فعالیت آنان از طرف دربار خلافت، شعاع فعالیت آنان بسیار محدود بود و ازاین نظر تعداد راویان و پرورش یافتگان مكتب آنان نسبت به زمان حضرت صادق علیه السلام كاهش بسیار چشمگیرى را نشان مىدهد.
بنابراین اگر ميىخوانیم كه تعداد راویان و اصحاب حضرت جوادعلیه السلام قریب صد و ده نفر (۴) و جمعا ۲۵۰ حدیث از آن حضرت نقل شده (۵) ، نباید تعجب كنیم، زیرا از یك سو، آن حضرت شدیدا تحت مراقبت و كنترل سیاسى بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق نظر دانشمندان بیش از بیست و پنج سال عمر نكرد!
درعین حال، باید توجه داشت كه در میان همین تعداد محدود اصحاب و راویان آن حضرت، چهرههاى درخشان و شخصیتهاى برجستهاى مانند: على بن مهزیار، احمد بن محمد بن ابى نصر بزنطى، زكریا بن آدم، محمد بن اسماعیل بن بزیع، حسین بن سعید اهوازى، احمد بن محمد بن خالد برقى بودند كه هر كدام در صحنه علمى و فقهى وزنه خاصى به شمار مىرفتند، و برخى داراى تالیفات متعدد بودند.
از طرف دیگر، روایان احادیث امام جوادعلیه السلام تنها در محدثان شیعه خلاصه نمىشوند، بلكه محدثان و دانشمندان اهل تسنن نیز معارف و حقایقى از اسلام را از آن حضرت نقل كردهاند. به عنوان نمونه «خطیب بغدادى» احادیثى با سند خود ازآن حضرت نقل كرده است. (۶) هم چنین حافظ «عبد العزیز بن اخضر جنابذى» در كتاب «معالم العترة الطاهرة» (۷) و مؤلفانى نیز مانند: ابو بكر احمد بن ثابت، ابواسحاق ثعلبى، و محمد بن مندة بن مهربذ در كتب تاریخ و تفسیر خویش روایاتى از آن حضرت نقل كردهاند. (۸)
نحوه شهادت حضرت
درباره آمد و شد امام در مدینه و احترام مردم نسبت به آن حضرت، اطلاعات مختصری در پاره ای از روایات آمده است.(۹)
فراخوانی آن حضرت به بغداد، در سال ۲۲۰، توسط معتصم عباسی، آن هم درست در همان اولین سال حکومت خود، نمی توانست بی ارتباط با جنبه های سیاسی قضیه باشد. به ویژه که درست همان سال که حضرت جواد علیه السلام به بغداد آمد، رحلت کرد؛ این در حالی بود که تنها ۲۵ سال از عمر شریفش می گذشت. عناد عباسیان با آل علی علیه السلام به ویژه با امام شیعیان که در آن زمان جمعیت متنابهی تابعیت مستقل آنها را پذیرفته بودند، شاهدی است بر توطئه حکومت در شهادت امام جواد علیه السلام. همچنین خواستن آن حضرت به بغداد و درگذشت وی در همان سال در بغداد، همگی شواهد غیرقابل انکاری بر شهادت آن بزرگوار به دست عوامل عباسی می باشد.
مرحوم شیخ مفید، با اشاره به روایتی درباره مسمومیت و شهادت امام جواد علیه السلام، رحلت آن حضرت را مشکوک دانسته است.(۱۰) بنا به روایت مستوفی، عقیده شیعه بر این است که معتصم آن حضرت را مسموم نموده است.(۱۱)
پاره ای از منابع اهل تسنن، اشاره بر این دارند که امام جواد علیه السلام به میل خود و برای دیداری از معتصم عازم بغداد شده است.(۱۲) در حالی که منابع دیگر، حاکی از آنند که معتصم به ابن زیات مأموریت داد تا کسی را برای آوردن امام به بغداد بفرستد.(۱۳) ابن صبّاغ نیز با عبارت” اِشخاص المعتصم له من المدینة"(۱۴) این مطلب را تأیید کرده است.
مسعودی روایتی نقل کرده که بنابر آن، شهادت آن حضرت به دست ام فضل، در زمانی رخ داده که امام از مدینه به بغداد نزد معتصم آمده بود.(۱۵) ام فضل پس از شهادت امام، به پاس این عمل خود به حرم خلیفه پیوست.(۱۶) این نکته را نباید از نظر دور داشت که ام فضل در زندگی مشترک خود با امام جواد علیه السلام از دو جهت ناکام مانده بود:
نخست آن که از آن حضرت دارای فرزندی نشد.
دوم آن که امام نیز چندان توجهی به وی نداشت.
ام فضل یک بار (گویا از مدینه) نامه ای نگاشت و از امام نزد مأمون شکایت کرد و از این که امام چند کنیز دارد گله نمود، ولی مأمون در جواب او نوشت:
ما تو را به عقد ابوجعفر درنیاوردیم که حلالی را بر او حرام کنیم، دیگر از این شکایتها نکن.(۱۷) به هر حال، ام فضل پس از مرگ پدر، امام را در بغداد مسموم کرد و راه یافتن او به حرم خلیفه و برخورداری از مواهب موجود در آن، نشانی از آن است که این عمل به دستور معتصم انجام شده است.(۱۸) و بالاخره امام جواد علیه السلام به شهادت رسید و حرم مطهر ایشان در کاظمین عراق قرار دارد که ملجا و پناهگاه عاشقان ایشان است .
پی نوشت ها
۱- الحیاة السیاسیة للامام الجوادعلیه السلام، ص ۶۵.
۲- الارشاد، ص ۳۱۹.
۳- همان، صص۳۱۹-۳۲۰.
۴- شیخ طوسى، رجال، الطبعة الاولى، نجف، منشورات المكتبة الحیدریة، ۱۳۸۱ ه. ق، ص ۳۹۷-۴۰۹. مؤلف «مسند الامام الجواد» تعداد یاران و شاگردان امام جواد را ۱۲۱ نفر مىداند (عطاردی، شیخ عزیز الله، مسند الامام الجواد، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضاعلیه السلام، ۱۴۱۰ ه. ق) و قزوینى آنها را جمعا ۲۵۷ نفر مىداند (قزوینی، سید محمد كاظم، الامام الجواد من المهد الى اللحد، الطبعة الاولى، بیروت، مؤسسة البلاغ، ۱۴۰۸ ه. ق)
۵- آقاى عطاردى در مسند الامام الجواد با احصائى كه كرده مجموع احادیث منقول از پیشواى نهم را در زمینههاى مختلف فقهى، عقیدتى، اخلاقى، و… ، تعداد مذكور در فوق ضبط كرده است.
۶- تاریخ بغداد، بیروت، دارالكتاب العربی،ج۳، صص۵۴ و۵۵.
۷- امین، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات،۱۴۰۳ ه. ق،ج۲، ص ۳۵.
۸- ابن شهرآشوب،قم،المطبعة العلمیة،ج ۴، ص۳۸۴.
۹- الکافی، ج۱، صص۴۹۲-۴۹۳.
۱۰- الارشاد، ص ۳۲۶.
۱۱- تاریخ گزیده ، صص ۲۰۵-۲۰۶.
۱۲- الائمه الاثنی عشر، ابن طولون، ص ۱۰۳؛ شذرات الذهب، ج۲، ص ۴۸.
۱۳- بحارالانوار، ج۵۰، ص۸.
۱۴- الفصول المهمه، ص ۲۷۵.
۱۵- مروج الذهب، ج۳، ص ۴۶۴.
۱۶- الائمة الاثنی عشر، ابن طولون ص ۱۰۴، الفصول المهمه، ص ۲۷۶. ام فضل، خواهرزاده معتصم بود.
۱۷- الارشاد، ص ۳۲۳.
۱۸- الکافی، ج ۱، ص ۳۲۳.
برگرفته از سایت شفاف
محضر بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) وتمامی شیعیان فرا رسیدن روز 23 ذی القعده شهادت امام علی بن موسی الرضا-علیه آلاف التحیه والثناء - را تسلیت وتعزیت عرض می نماییم.
اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی الامام التقی النقی وحجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری الصدیق الشهید صلوه تامه زاکیه متواصله متواتره مترادفه کالفضل ما صلیت علی احد من اولیائک