زندگینامه اجمالی حضرت امام هادی (ع)
سحرگاه روز 15 ذی الحجه سال 212 هجری برابر با 20 اسفند سال 206خورشیدی هنگامی که خورشید اشعه تابناک خود را بر روی زمین می گسترد مولودمسعود خاندان رسالت حضرت امام علی النقی (ع) دیده بر جهان بازگشود. لقب آن حضرت هادی نقی و کنیه اش ابوالحسن است. او ازهمان دوران نوجوانی از آن هنگامی که در مکتب پدر بزرگوارش درس علم ومعرفت می آموخت به راهنمائی وارشاد مردم می پرداخت ودر مکتب عالی دانش وفضیلت خود ، گروه هائی از علاقه مندان وارادت ورزان خاندان نبوت را می پروراند .
اودر عصر خود در دانش وفضیلت وشرف انسانی ، مجاهدتهای اسلامی نظیر وهمتانداشت وعلاقمندان همچون پروانه گرد شمع وجودش می گشتند واز خرمن علم ودانش وفضیلت او بهره ها می بردند .
دهمین ثمره باغ ولایت ودوازدهمین نهال عصمت وطهارت ونخستین فرزند برومند پیشوای نهم در سال 212 هجری در یکی ازمحلات مدینه شهر نورانی پیامبر بزرگوار اسلام در محلی که موسوم به « صریا» بود دیده بر جهان گشود و به زیباترین نامی كه در خاندان رسالت سابقه دیرین وخوش خاطره ای داشت موسوم گردید ؛ پدر ارجمندش برای وی نام علی را برگزید
او که همانند جد بزرگوارش مأموریت دفاع از اسلام واحیای حقوق مسلمانان را از جانب پروردگار عالم به عهده داشت همان کنیه ی جدش را برخویشتن انتخاب کرد و به ابوالحسن موسوم گردید .
لقب ابن رضا درخشانترین عنوان و شهرت او ودیگر پیشوایان معصوم بعدی بود که آن روزها همچون ستاره درخشان در میان ده ها القاب دیگر بر تارک وی می درخشید . از دیگرالقاب آن حضرت می توان هادی ، ناصح ، عالم ، فقیه ، امین ، عسگری ، دلیل ،فاتح ، نقی و مرتضی را نام برد چنانچه امروز بیشتر دوستداران وشیعیان اورا با لقب مشهور هادی می شناسند
آن حضرت تحت تربیت های الهی ومعنوی پدر ، زندگی کرد و بعد از وفات پدر درخشان ترین و شامخ ترین چهره ی اسلامبود که مشکلات فقهی وعلمی جهان اسلام را با دانش و بینش خود حل و فصل می نمود .
مادر عزیز ومهربانش ، بانوی با فضیلت وتقوی ودانشمندی بود درنهایت فداکاری ودلسوزی که یکی از بانوان صالح ودرستکار شایسته ی روزگارخود محسوب می گشت . به حدی که خود امام (ع) درباره ی او چنین می فرماید :
مادرم عارف وآشنا به مقام امامت وولایت بود . او با عنایت ولطف پروردگاراهل رحمت وبهشت است
هرگز فریب شیطان ومکر و کید تجاوزکار وستمگر را به خود ندید واز نظر رتبه ومقام کمتر از مادر انبیاء ومردان شایسته ی الهی نبود
نام گرامی وی « سمانه » معروف به سیده وصاحب کنیه « ام الفضل مقربیه» از شاهزادگان رومی بود که به اسارت لشکر مسلمانان در آمده بودوبه عنوان « ام ولد » آزاد گردید وافتخارهمسری امام را پیدا نمود او یکی از آشنایان حقیقی به مقام ولایت کبری واز مدافعین سرسخت زعامت وخلافت الهی بود
پیشوای نهم جز علی وموسی فرزند دیگری نداشت واز آنجا که میان علی وموسی در دانش وتقوی وپرهیزکاری وفضایل معنوی از وجود تا عدم واز زمین تاآسمان فاصله وجود داشت برای هیچ انسانی این شبهه پدید نمی آمد که اوپیشوائی رقیب امام هادی (ع) گردد بخصوص که بارها حضرت هادی از طرف پدرعالیقدرش امام جواد (ع) تصریحاً به امامت تعیین گردیده بود .
هشت سال از عمر شریفش نگذشته بود که غبار یتیمی بر چهره اش نشست در سال 220 هجری در آخر ماه ذیقعده پدر بزرگوار وجوان خود را از دست داد ؛ پدری که نمونه بارز علم وتقوی وفضیلت وشجاعت ؛ مظهر مبارزه با ظلم وستم وپناه درماندگان وبیچارگان بود
مدت عمر وزندگی اش از نظر زمان بسیار محدود بود چون فقط 25 سال در این جهان زندگی کرد که هفت سال وچند ماه دوران پدر ؛ هفده سال بعدی از وی دوران امامت وپیشوایی او بود که دخترش ام فضل را به عقدازدواج او درآورد سپس دوران حکومت معتصم را دید که در اوایل حکومت او بودکه امام جواد در بغداد به شهادت رسید و در کنار قبر جد بزرگوارش امام موسی بن جعفر (ع) مدفون گردید وامروز به نام کاظمین معروف ومشهور است
سالهای امامت آن حضرت مصادف بوده است با قسمتی از خلافت معتصم و تمام خلافت متوکل و منتصر و مستعین و در زمان خلافت المعتز بالله وفات یافتند
امام هاد ی (ع) در مدینه اقامت داشتند تا اینکه متوکل در سال 232 ق به خلافت رسید. چنانکه در تواریخ مذکور است متوکل به حضرت امیر (ع) و اهل بیت کینه شدیدی داشت و کسانی که دور و بر او بودند به بغض و عداوت با آل علی شهرت داشتند و از جمله آنها عبد الله بن محمد بن داود هاشمی معروف به «ابن اترجه» بود . متوکل از امام جهت مسافرت به بغداد دعوت نمود و یحیی بن هرثمه را مأمور این کار کرد ، هرثمه آن حضرت را در سال 233 ه. ق به سامرابرد . رفتار متوکل با امام به ظاهر محترمانه بود ولی پیوسته او را تحت نظرداشت و گاهی به حبس، توقیف و یا جستجوی منزل آن حضرت امر می کرد