داستانک
یکی از راویان می گوید:در کوفه به زنی قرآن می آموختم،روزی با او شوخی کردم بعد به دیدار امام باقر(ع) شتافتم،امام (ع) فرمودند:
آنکه حتی در پنهان مرتکب گناه شود خداوند به او اعتنا وتوجهی ندارد،به آن زن چه گفتی؟
از شرمساری چهره ام را پوشاندم وتوبه کردم،امام فرمود:تکرار نکن
بحار الانوار،ج46،ص247