السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة ، السلام علیک ایتها المظلومة المغصوبة
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
در این مجال بر آن شدیم تا به مناسبت ایام فاطمیه دو موضوع محل و چگونگی دفن حضرت زهرا (س) و قاتل آن حضرت مطالبی را بیان نماییم
چگونگی دفن حضرت زهرا (س)
علت اختلاف در محل دفن حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) چیست؟
به روایتی حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت که ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام کدام است.
به روایتی دیگر چهل قبر دیگر را آب پاشیدند که قبر آن حضرت مشخص نباشد و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار کرد که علامت قبر معلوم نباشد؛ این کارها برای آن بود که موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر ایشان نماز نخوانند و خیال نبش قبر آن را به خاطر نگذرانند.(روضة الواعظین؛۱۵۱) به این سبب در مورد محل قبر آن بانوی عظیم الشان اختلاف نظر واقع شده است ، بعضی گفتهاند در بقیع نزدیک قبور ائمه بقیع است و بعضی گفتهاند میان قبر حضرت رسالت و منبر آن حضرت دفن شده است، زیرا که حضرت فرمود: میان منبر و قبر من باغی از باغهای بهشت است و منبر من بر دری از درهای بهشت است .اصّح آن است که آن حضرت را در خانه خود دفن کردند، چنانچه روایت صحیح بر آن دلالت میکند. ابن شهرآشوب و دیگران روایت کردهاند چون خواستند که آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دستهای رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.(مناقب ابن شهر آشوب؛ ۳/۴۱۴ با کمی اختلاف )
قاتل حضرت زهرا (س) کیست ؟
مرحوم محدّث قمی، اقوال محدّثان بزرگ اهل تشیّع و تسنّن درباره شهادت حضرت زهرا(س) و عاملان به شهادت رساندن حضرت را در کتاب بیتالاحزان ذکر کرده که خلاصهای از آن چنین است :ابو محمد بن عبدالله بن مسلم بن قتیبه دینوری، از عالمان معروف اهل تسنّن در کتاب الامامْ و السیاسه مینویسد: ابوبکر دستور داد عدّهای از اصحاب را که با او بیعت نکرده بودند، برای گرفتن بیعت حاضر کنند؛ ولی افراد ابوبکر آنها را نزد امام علی(ع) یافتند. در این هنگام عمر به خانه حضرت علی(ع) رفت و فریاد زد: بیرون بیایید. وگرنه سوگند به کسی که جان عمر در دست او است، خانه را با اهل آن به آتش میکشم. بعضی از حاضران به عمر گفتند: حضرت فاطمه(س) در این خانه است. عمر گفت: اگر فاطمه هم در خانه باشد، باز هم آن را آتش میزنم.
دانشمند معروف اهل تسنّن، ابن ابی الحدید در شرح نهجالبلاغه مینویسد در فتح مکّه( سال ششم هجری) شخصی به نام هبار بن أسوده، زینب دختر رسول خدا(ص) را که در محمل نشسته بود، با نیزه ترسانیده ،و سبب شده بود که وی فرزندش را سقط کند. پیامبر(ص) برای خون هبار احترام قائل نشد، و او را به اعدام محکوم کرد. ابن ابی الحدید میگوید: من این خبر را برای استادم ابو جعفر نقیب نقل کردم. استادم فرمود: اگر رسول خدا ریختن خون هبار بن أسود را جایز بداند از آن رو که او زینب را ترسانیده و سبب سقط جنین او شده، لازمه این حکم آن است که اگر حضرت پیامبر زنده بود، ریختن خون آن کس را که حضرت فاطمه(س) را ترسانیده بود به طوری که سبب سقط فرزند حضرت شد نیز جایز میدانست .
میر حامد حسین هندی، در کتاب عبقات الانوار، از کتاب الوافی بالوفیات، تألیف صلاحالدین صفدی که از عالمان اهل تسنّن است، در شرح زندگی نظام از استادان و عالمان بزرگ اهل تسنّن نقل میکند که نظام گفت: پیامبر تصریح کرد که مقام امامت از آن علی(ع) است و حضرت را به فرمان حق تعالی برای امامت معرّفی کرد؛ به طوری که همه اصحاب از آن آگاه شدند؛ ولی عمر آن را به سبب ابوبکر، کتمان کرد. وی در ادامه سخن میگوید: عمر در روز بیعت با ابوبکر به پهلوی حضرت فاطمه(س) ضربه زد که بر اثر آن، محسن فاطمه سقط شد.
محدّث قمی در بیت الاحزان مینویسد: محمد بن جریر طبری امامی به سند معتبر از ابو بصیر نقل میکند که امام صادق(ع) فرمود: حضرت فاطمه(س) روز سهشنبه، سوم جمادیالثانی، سال یازدهم هجری از دنیا رفت و علّت وفات حضرت، ضربت قنفذ غلام عمر بن خطاب بود که به دستور عمر با غلاف شمشیر بهحضرت ضربه زد؛ به طوری که فرزندش محسن سقط شد و همین امر، بیماری شدید حضرت را در پی داشت.
همچنین نامه عمر به معاویه که شرح این حادثه را به طور گسترده بیان میکند، خواندنی است. مشروح این نامه را علاّمه مجلسی، در کتاب بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۲۲، چاپ قدیم از کتاب دلائل الامامه، ج ۲ نقل کرده است . اقوال دیگری از عالمان تسنّن و تشیّع در این زمینه نقل شده است به هر حال، از مجموع آرای ناقلان این حادثه استفاده میشود این واقعه دردناک که آن افراد برای حضرت زهرا(س). پیش آوردند سرانجام سبب شهادت آن اسوه تقوا و هدایت شد.
تدفین خاموش و غریبانه حضرت فاطمه(س)
راویان شیعه و سنى متفق اند که جنازه حضرت فاطمه (س) را شبانه به خاک سپردند و این مطابق وصیت حضرت زهرا (س) بود که ستم کنندگان به او در نماز و تدفینش نباشند. چون شب فرارسید، حضرت على(ع) جنازه همسرش را غسل داد، هنگام غسل جز حسن و حسین، زینب، ام کلثوم(علیهم السلام) و فضه و اسماء بنت عمیس هیچ کس دیگر حاضر نبود.
اسماء بنت عمیس مى گوید: فاطمه (س) به من وصیت کرد که هیچ کس جز على(ع) و من او را غسل ندهد، را درغسل دادن جنازه فاطمه (س) کمک کردم . آنگاه که پاسى از شب گذشت، حضرت على (ع) و همراه عده اى اندک چون عمار، مقداد، عقیل، ابوذر و سلمان بر جنازه مطهر حضرت فاطمه (س) نماز خواندند و در نیمه هاى شب، آن را به خاک سپردند.حضرت على(ع) چون بدن را در قبر مى نهاد، ناباورانه همسر رنج کشیده و ستم دیده را وداع کرد و خطاب به پیامبر(ص) گفت:السلام علیک یا رسول الله عنّى و عن ابنتک النازلة فى جوارک، و السریعة اللحاق بک، قّل یارسول الله عن صفیتک صبرى و رقّ عنها تجلدى… فلقد استرجعت الودیعة و اخذت الرهینة، اما حزنى فسرمد، و اما لیلى فمسهد الى ان یختار الله لى دارک التى انت بها مقیم، و ستنبیک ابنتک بتظافر امتک على هضمها، فاحفها السؤال، و استخبرها الحال، هذا و لم یطل العهد ،آن گاه على(ع) با اندوه و درد خاک قبر را با زمین هموار کرد تا شناخته نشود. و کسى نداند مدفن فاطمه(س) کجاست!!! و این سؤال را براى همیشه تاریخ بر جا گذاشت که «چرا باید فاطمه(علیها السلام) مخفیانه به خاک سپرده شود؟ چرا باید قبر یگانه دختر پیامبر(ص) پنهان شود؟»
حضرت زهرا(علیها السلام): مَنْ سَلَّمَ عَلَیْهِ اَوْ عَلَیَّ ثَلاثَهَ أیّام أوْجَبَ اللّهُ لَهُ الجَنَّهَ، قُلْتُ لَها: فى حَیاتِهِ وَ حَیاتِکِ؟ قالَتْ: نعَمْ وَ بَعْدَ مَوْتِنا.
فرمود: هر که بر پدرم ـ رسول خدا ـ و بر من به مدّت سه روز سلام کند خداوند بهشت را براى او واجب مى گرداند. راوى گوید: عرضه داشتم: آیا در زمان حیات و زنده بودن؟ فرمود: چه در زمان حیات ما باشد; و یا پس از مرگ.مدینه المعاجز: ج ۳، ص ۴۳۰٫